روايت قشنگي بود...
راستش ؛ اون بار نخوندمش!
...
وقتي انسانها زميني هستند ، ديگه لزومي نداره افسوس آسمونا رو بخورن...
جدي ميگم ! شما احتمالن عاشق شدي ... عشق ما هر چند كه پاك ومنزه و مطهر باشه ، اما از نوع زميني اونه...چون ما توي زمين زندگي ميكنيم... و آخر همين عشقِ پاك ومنزه و مطهر (متاسفانه) ، به خواستههاي غير آسماني (بخونيدغريزه حيواني)ختم ميشه...
خب!
خيلي رفتم بالاي منبر !
حافظ ميگه : سماع موعظه كجا نغمهي رباب كجا؟
هواي سبز باشي و هميشه « نو» بموني... يا آرزو دارم هميشه «رباب» باشي