دل من صداي گريه است
دل من نم نم بارون
دل من خنده ي آب و
دل من اشکاي بارون
دل من چه بي صدا شد
صداش و پرنده برده
دل من شادي نداره
آخه توش پرنده مرده
دل تو صداي باغه
صداي خنده ي آبه
دل تو شفاي درده
دردي که دوا نداره
دل تو يه آسمونه
جاي اون تو کهکشونه
دل تو صداي باله
بالي که خدا رو داره
دل تو چه بي بهونه ست
گرميه يه آشيونه ست
دل تو که ديگه دل نيست
دل تو رنگ الهي ست
دل من آروم نداره
بي تو اون همش مي باره
دل من مثل يه چاهه
که ديگه نوري نداره
دل تو آرامش من
قلب تو نوازش من
دل تو دل خدايست
دل تو به رنگ آبيست
بادلت خدا رو ديدم
با دلت اونو کشيدم
دل من که ديگه چاه نيست
دل من به رنگ آبيست
salam
khobi?
veblaget khli khobe
in matlabam khli GHASHANG bid
damet garm
baby
wWw.djadidas.parsiblog.com
سلام
من عاشق شعراي مشيري و ديگر شعرهاي سبك نو هستم
خسته نباشيد دوست گلم
بازم بهت سر ميزنم
شاد باشي
نازيلا
اين شعر فريدون كه ديگه احتياج به تعريف نداره...
به پارسي بلاگ خوش اومدي اميدوارم دوستاي خوبي واسه هم باشيم
حداقل به خون هم تشنه نباشيم
تا بعد
سلام دوست عزيز ..... خوشحالم كه وبلاگتون رو به اينجا انتقال دادين......
بايد بگم اين شعر خيلي قشنگه .... ولي ديگه عشقاي اينجوري وجود نداره و همه خودشونو گول مي زنن كه عاشقند